تو روابط رمانتیک چیزی که برام مهمه اینه که بفهمیم این رابطه داره شکل میگیره، ببینیم که آجرهاش داره دونه دونه روی هم گذاشته میشه. بفهمیم چرا، حسش کنیم که چرا. عشق تو یه نگاه؟ وابستگی به خاطر رنگ چشم؟ نه نه. اینا واقعیت ندارن. اون چیزیه که از یه جرقه شروع میشه و اروم اروم شعله میگیره. بعد یهو میبینی که از درون گرمی و یخ های اطرافت آب میشن. و بعد جرئت میخوای که این گرما رو توی اون هم حس کنی. 

این بهترین نقطه مثبتی بود که call me by your name برای من داشت. 

فیلم س و ارامش تابستون رو القا میکرد و بهمون این حس رو میداد که داره بهشون چی میگذره. لازم نبود همه چی رو راجع به هم بگن تا بدونن. همدیگه رو درک کردن، وقتی با هم شنا کردن، حرف زدن و راه رفتن. مثل خنکای آب سر ظهر، مثل گذرا ولی دلچسب بودن تابستون ها. برای هم اومدن و رفتن، چیز موقتی که تا ابد یادشون میمونه، موندگاره.

و بعد زمستون براشون اومد. و همه چیز سرد شد. الیو کنار شومینه نشست، به یاد اتیشی که تو سینه داشت.  


مشخصات

آخرین جستجو ها