اون کسی بود که به خاطرش قوانینم رو شکستم. گاردم رو آوردم پایین و انقدر پذیرفتمش که خودمم تصورش رو نکرده بودم. و بهش گفته بودم. گفته بودم اینجوری میشه گفته بودم که میترسم. 

حالا چیکار کنم؟ باز معده ام بهم ریخته جسمم مریض میشه. زیر این حجم از حس بد هزاربار میمیرم. 

چرا اینکارو باهام کردی سارا؟ چرا باورم کردی که میتونم باز با کسی دوست باشم و خودتم زدی تو برجکش؟

حالا من چیکار کنم؟ خوابم نمیبره لعنتی. از غم باد کردم. 

خدایا کمکم کن. خدایا خواهش میکنم. من کجا رو اشتباه رفتم؟ چه اشتباهی کردم؟ 

چطوری بازم سعی کنم خودمو دوست داشته باشم؟

تازه داشتم به درمان نزدیک میشدم. تازه.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها